.....................

¤.:`·.¸¸.·´............†`·.¸¸.·´:.¤

.....................

¤.:`·.¸¸.·´............†`·.¸¸.·´:.¤

فریدون: بازیکنان‌ با هم‌ دشمن‌ بودند.

      fereydoon...iran.......... 

فریدون: بازیکنان‌ با هم‌ دشمن‌ بودند.

                    مرا تنها گذاشتند و رفتند!

در جام‌جهانى‌ آلمان‌ پیراهن‌ شماره‌ 7 تیم‌ملى‌ به‌ فریدون‌ زندى‌ رسید. حضور فریدون‌ در ترکیب‌ تیم‌ملى‌ باعث‌ شد ایرانى‌هاى‌ مقیم‌ آلمان‌ نیز با تب‌ و تاب‌ خاصى‌ بازى‌هاى‌ تیم‌ملى‌ را دنبال‌ کنند که‌ این‌ موضوع‌ باعث‌ افزایش‌ تماشاگران‌ طرفدار تیم‌ملى‌ در آلمان‌ نیز شد اما حالا مسائلى‌ در تیم‌ملى‌ اتفاق‌ افتاده‌ که‌ موجبات‌ ناراحتى‌ این‌ جوان‌ 27 ساله‌ را فراهم‌ ساخته‌ است.
فریدون‌ کجایی؟
ترکیه‌ام!
ترکیه‌ چه‌ کار مى‌کنی؟
من‌ از برخورد مسئولان‌ تیم‌ملى‌ خیلى‌ ناراحت‌ شدم‌ به‌ همین‌ خاطر به‌ ترکیه‌ آمدم‌ تا کمى‌ اعصابم‌ آرام‌ شود.
چرا پیش‌ خانواده‌ات‌ نرفتى‌ مخصوصاً‌ که‌ خیلى‌ خسته‌ بودی؟
من‌ فقط‌ پدر و مادرم‌ را در فرانکفورت‌ دیدم‌ و با آنها در هتل‌ صحبت‌ کردم‌ و به‌ خانواده‌ام‌ هم‌ گفتم‌ که‌ از دست‌ ملى‌پوشان‌ ناراحتم.
چرا؟
همه‌چیز خوب‌ بود. من‌ وقتى‌ در بازى‌هاى‌ مقدماتى‌ براى‌ ایران‌ بازى‌ مى‌کردم‌ و در تهران‌ حاضر مى‌شدم‌ همه‌ از من‌ استقبال‌ مى‌کردند حتى‌ در اردوى‌ تهران‌ هم‌ برخورد خوبى‌ با من‌ داشتند اما وقتى‌ که‌ به‌ آلمان‌ رسیدیم‌ نگاه‌ها تغییر کرد و همه‌ به‌ گونه‌اى‌ به‌ من‌ نگاه‌ مى‌کردند که‌ انگار من‌ از کره‌ مریخ‌ آمده‌ام.
اما اینطور نیست. واقعاً‌ اکثر ایرانى‌ها تو را دوست‌ دارند...
من‌ هم‌ ایران‌ را دوست‌ دارم‌ اما اکنون‌ هم‌ خسته‌ام‌ هم‌ ناراحت.
دلیل‌ اصلى‌ ناراحتى‌ تو چیست؟
ببینید وقتى‌ بازى‌ با آنگولا تمام‌ شد، من‌ و آرش‌ برهانى‌ براى‌ دادن‌ تست‌ دوپینگ‌ اقدام‌ کردیم. من‌ خیلى‌ خسته‌ بودم‌ و در دادن‌ آزمایش‌ کارم‌ طول‌ کشید اما اعضاى‌ تیم‌ملى‌ بدون‌ توجه‌ به‌ من‌ به‌ اردوى‌ فردریش‌هافن‌ پرواز کردند و رفتند در حالى‌ که‌ هواپیماى‌ آنها چارتر بود و ما همگى‌ عضو یک‌ تیم‌ بودیم‌ اما آنها آنقدر صبر نکردند که‌ من‌ برگردم‌ تا به‌ اتفاق‌ پرواز کنیم.
پس‌ شما چطور به‌ محل‌ اردو رفتید؟
من‌ با هزینه‌ خودم‌ تاکسى‌ کرایه‌ کردم‌ و به‌ همراه‌ پزشک‌ تیم‌ملى‌ در اردوى‌ فردریش‌هافن‌ حاضر شدم‌ و فقط‌ ساکم‌ را برداشتم‌ و از شدت‌ ناراحتى‌ تصمیم‌ گرفتم‌ به‌ ترکیه‌ بیایم‌ و حتى‌ نزد خانواده‌ام‌ هم‌ نرفتم‌ تا ذهنم‌ باز شود!
به‌ نظر شما ضعف‌ ایران‌ چه‌ بود؟
تمام‌ بازیکنان‌ با هم‌ بد بودند. ما اصلاً‌ تیم‌ نبودیم. همه‌ با هم‌ مشکل‌ داشتند. دو نفر، دو نفر تیم‌ شده‌ بودند و با هم‌ هماهنگ‌ نبودیم. هرکس‌ مى‌خواست‌ براى‌ دیگرى‌ مشکل‌سازى‌ کند و اصلاً‌ جو خوبى‌ نداشتیم. نمى‌دانم‌ چرا یک‌مرتبه‌ جو اردو اینطور شد و همه‌ با هم‌ دشمن‌ شدند و مافیا تشکیل‌ دادند. در تیم‌هاى‌ آلمانى‌ بازیکنان‌ وقتى‌ وارد مسابقه‌ مى‌شوند همه‌چیز را فراموش‌ مى‌کنند اما در تیم‌ ایران‌ برخى‌ حتى‌ در میدان‌ مسابقه‌ هم‌ با هم‌ رفیق‌ نبودند و...
از عملکرد خودت‌ راضى‌ هستی؟
خودتان‌ هم‌ مى‌دانید من‌ مصدوم‌ بودم. متأسفانه‌ در محل‌ اردوى‌ ما دستگاه‌ ماساژ وجود نداشت‌ و من‌ مجبور بودم‌ به‌ نورنبرگ‌ بروم‌ و از این‌ بابت‌ دچار مشکل‌ مى‌شدم.
آیا بازیکنى‌ با شما درگیرى‌ پیدا کرد که‌ این‌همه‌ ناراحت‌ شده‌ای؟
نه‌ من‌ به‌ کسى‌ کارى‌ نداشتم‌ اما نگاه‌ بازیکنان‌ نسبت‌ به‌ من‌ تغییر کرده‌ بود!
اما در تهران‌ شایعه‌ شده‌ بود على‌ کریمی، معدنچى‌ را تکل‌ کرده‌ بود تا مصدوم‌ شود و شما به‌ میدان‌ بروی...
نه‌ اینطور نبود. من‌ با معدنچى‌ اصلاً‌ مشکلى‌ نداشتم. او واقعاً‌ پسر مظلوم‌ و خیلى‌ خوبى‌ است.
به‌ نظرت‌ ایران‌ نمى‌توانست‌ از گروهش‌ صعود کند؟
ما اگر یکدل‌ و صمیمى‌ مى‌شدیم‌ حتى‌ مى‌توانستیم‌ در یک‌هشتم‌ نهایى‌ هم‌ حاضر شویم‌ اما افسوس‌ که...
بالاخره‌ امسال‌ به‌ کدام‌ تیم‌ مى‌پیوندی؟
من‌ چند پیشنهاد خوب‌ دارم‌ که‌ باید بعد از چند روز در این‌ خصوص‌ تصمیم‌گیرى‌ کنم.
 
fereydoon............va teame..............iran
 
 
می دونید چی بیشتر از همه ناراحتم می کنه....این مشکلات همیشه توی تیم ها هست...اما....فریدون...به این امید اومد ایران.....با این دید ایران رو انتخاب کرد.....چون به قول خودش....<ایران خیلی خوبه.....همه با من دوست هستند.....تو آلمان اینطور نیست........................>
حالا همین ایرانی ها............باور کنید این بار.....خجالت کشیدم......برای اولین بار.....از ایرانی بودنم خجالت کشیدم...............